بلاقا گؤره ما قصد توهين يا جسارت به محضر عالي هم وطنان ارمني ميهن دوست نداريم. ولي برخي جسارت ها و توهين هاي داشناكسيون فاشيسم بايد به اطلاع مردم رسانده شود تا خداي نكرده در آينده اتفاقاتي نظير فاجعه اورميه و خوجالي پيش نيايد.ما مطمئن هستيم ارامنه منصف وآگاه هموطن ما از اقدامات و جنايات ضد بشري ارامنه داشناك و فاشيست هيچگاه حمايت نمي نمايند. -------------------- سخناني از بزرگان ● هايديگر : \" اگر زبان ملّتي از بين برود آن ملّت هم از صحنه هستي خارج شده است.\" ● ميلان كوندرا : \" نخستين گام براي از ميان برداشتن يك ملت، پاك كردن حافظه آن است. بايد كتابهايش را، فرهنگش را، زبانش را از ميان برد. بايد كسي را واداشت كه كتابهاي تازه اي بنويسد ، فرهنگ جديدي را جعل كند و بسازد، تاريخ و زبان جديدي را اختراع كند ، كوتاه زماني بعد ملت آنچه هست و آنچه بوده را فراموش مي كند. دنياي اطراف همه چيز را با سرعت بيشتري فراموش مي كند.\" ● ماهاتما گاندي : \" كسي كه زبان و ادبياتش را نخوانده باشد، تاريخش را نخواهد دانست و آن كس كه تاريخش را نداند آينده اي ندارد.\" ● پروفسور حسابي : \" نه سبزم نه قرمز ، زبان مادري ام را ياد بگيرم، برايم كافيست.\" ● مثل فرانسوي : \" كسي كه زبان مادريش را نميداند (ياد نگرفته) وحشي است.\" ● فرانتس فانون : \" استعمار براي تسلط بر اقوام تحت ستم خود قلبهاي آنان را تحريف و آنان را نابود ميكند.\" ● ابن خلدون : \"وقتي ملت بزرگي اسير ملتي كوچكتر از خود ميشود، خود را فراموش ميكند.\" بؤلوم لر یولداش لار
سایغاج تهران هاراي: نسلكشي و جنايت توسط ارامنه يا تركان،كدام يك؟ بررسي نسلكشي و جنايت - ارامنه يا تركان ؟ چهارشنبه 18 اردیبهشت 1392 :: نويسنده : تهران هاراي
فاجعه كشتار مسلمانان (خوجالي)شهر خوجالي از ماه سپتامبر 1991 در محاصرة ارمنيان قرار داشت و مايحتاج عمومي مردم توسط هليكوپتر به شهر رسانده ميشد. با آغاز سال 1992 حملات ارمنيان به شهر افزايش يافت. در جادّة آسفالتي كه از اراضي عسكران ميگذشت، خندقهاي بزرگ كنده و برخي اراضي را مينگذاري كرده بودند. راه شوشا – خوجالي نيز به همين نحو مسدود شده بود. سيمهاي ارتباطي برق قطع و آب و گاز مصرفي مردم متناوباً مختل ميشد. از ماه نوامبر 1991 تمامي راههاي ارتباطي به خوجالي مسدوده شده و تنها از طريق هليكوپتر به مردم شهر كمكرساني ميشد. از ماه نوامبر 1991 تا ماه فورية 1992 به 7 هليكوپتري كه در مسير عسكران يا شوشا به خوجالي در پرواز بودند، تيراندازي شده بود. از اواخر ژانوية 92/ اوايل بهمن 70 همزمان با سقوط هليكوپتري كه به مرگ 40 نفر انجاميد، پرواز هليكوپترها به خوجالي محدود شد. از اوايل فوريه/ اواسط بهمن در حالي كه نبردهاي پراكنده در مارداكرت و مارتوني ادامه داشت و خانكندي نيز كماكان تحت آتش توپخانه و موشك انداز قرار داشت، تمركز نيروهاي تازه نفس آذربايجاني در آغدام آغاز شد. علاوه بر اين گزارشهايي از تمركز نيرو در مرزهاي شمالي قرهباغ و همچنين شوشا و مالي بيگلو[1] نيز واصل شد. يكي از جرايد اين تدارك نظامي آذربايجان را «…اقدامي در جهت كسب كنترل (منطقه) پيش از شروع مذاكرات صلح مسكو در ماه آتي …» تعبير كرد. حملات قوي آذربايجان در دو جبهة عسكران و مارداكرت (بويژه روستاي خرامورت) آغاز شد. در حالي كه نبرد در اين جبههها ادامه داشت. نيروهاي ارمني بر پارهاي از روستاهاي اطراف خانكندي كه محل تمركز قواي آذربايجان بود، يورش آوردند. نخست خايباليكند و قوشچولار در شمال خانكندي در 10 فوريه / 21 بهمن سقوط كردند و فرداي آن روز نيز پس از يك هفته زد و خورد، روستاي مالي بيگلي (كه از لحاظ اشراف بر راه خانكندي اهميت اساسي داشت) به دست نيروهاي ارمني افتاد.[2] با رسيدن اين خبر به خوجالي، زنان و كودكان شهر رو به كوهها نهاده و به طرف روستاي گلابلي در آغدام گريختند. ارمنيان نيز راه را بر آنان بسته و آنها را به گلوله بستند. تعدادي از آوارگان كه نجات يافته بودند، بعد از نيمه شب به گلابلي رسيدند. در همين زمان حملات نيروهاي ارمني به خوجالي آغاز شد. شهر در معرض سقوط قرار داشت. مقامات محلي به ويژه ائلمان محمدوف رئيس شوراي اجرايي خوجالي، تلاشهاي گستردهاي را براي شكستن محاصرة خوجالي انجام دادند ولي اين تلاشها به دليل عدم همكاري مسئولين دولتي و همچنين كارشكني اعضاي جبهة خلق، به شكست انجاميد. جبهة خلق آذربايجان كه براي رسيدن به قدرت و سرنگوني مطلبوف تلاش ميكرد، با اقدامات عمدي خود موجبات سقوط خوجالي را فراهم كردند. آخرين هليكوپتر آذري روز 13 فوريه/ 24 بهمن وارد خوجالي شد. طي روزهاي بعد ائلمان محمدوف طي تماسهاي تلفني مكرر با آغدام و باكو، درخواست كمك كرد. روز 17 فوريه براي بررسي وضعيت نظامي منطقه، جلسهاي در شهر آغدام، مركز فرماندهي نيروهاي آذربايجان در قرهباغ تشكيل شد. در اين جلسه به رغم درخواستهاي مكرر ائلمان محمدوف مبني بر لزوم شكستن محاصرة خوجالي، فهمين حاجيف (نمايندة شاهين موسايف رئيس قرارگاه مركزي وزارت دفاع آذربايجان) اجراي عمليات نظامي براي خارج كردن خوجالي از محاصره را ممنوع كرد. [3] همان شب خوجالي مورد اصابت موشكهاي ارمني قرار گرفت.[4] با تشديد حملات ارمنيان، در روز 24 فوريه/5 اسفند محمدوف به آغدام اطلاع داد كه ارمنيان قصد دارند تلافي حادثة سومگائيت را در خوجالي درآورند. او درخواست كرد كه براي خروج زنان و كودكان از شهر، هليكوپتر فرستاده شود. اين درخواست نيز مانند درخواستهاي ديگر بيجواب ماند. ساعت 30و20 دقيقه روز 25 فوريه / 6 اسفند تانكهاي ارمني در اطراف خوجالي ديده شدند. از شب هنگام نيروهاي ارمني كه از ياري نيروهاي هنگ مكانيزة 366 روسي بهره ميبردند، يورش به شهر را آغاز كردند. سرانجام در روز 26 فورية 1992/ 7 اسفند 1370 شهر خوجالي سقوط كرد. گروهي از مردم شهر موفق شدند از محاصرة ارمنيان درآمده و از راه كوهستان (تنگة عسكران) به طرف روستاي شللي در آغدام بگريزند. راه آنان از نزديكي روستاي ارمنينشين نخجواني ميگذشت. در نتيجه پناهندگان غيرنظامي زير آتش نيروهاي نظامي قرار گرفتند و صدها آذربايجاني بيپناه كشته شدند. گلولههايي كه از پشت به بدن و پاهاي اين افراد اصابت كرده بود، نمايانگر اين بود كه آنان در حال فرار گلوله باران شدهاند. كشتار غيرنظاميان در خوجالي به قدري تكان دهنده بود كه به گفتة رودي پاتريك گزارشگر تلويزيون انگليس، اين قتلعام را بايد از اسفناكترين رويدادهاي تاريخ بشر دانست. احمد مسرت خبرنگار شبكة 5 تلويزيون فرانسه نيز از كنده شدن پوست سر و بريده شدن انگشتان عدّهاي از قربانيان گزارش داد. [5] در اين حادثه 631 نفر آذربايجاني از جمله 63 كودك و 106 زن به طرز فجيعي كشته شدند. 487 نفر نقص عضو شدند. 1275 نفر پيرمرد، پيرزن، كودك و زن به اسارت درآمده و وحشيانه مورد شكنجة ددمنشانه قرار گرفتند.[6] سقوط خوجالي كه يكي از پايگاههاي مهم نظامي آذربايجان بود، در مناقشة قرهباغ نقطة عطفي به شمار ميرود. دولت مطلبوف در آستانة سقوط قرار گرفت و سرانجام پس از چند روز تظاهرات او در روز 6 مارس / 15 اسفند استعفاء داد[7] و شورايي مركب از حسن حسنوف نخست وزير، رحيم قاضيف وزيردفاع، حيدر عليف[8] رئيس شوراي عالي نخجوان، ابوالفضل ايلچيبيگ و اعتبار محمدوف از رهبران جبهة خلق با سرپرستي يعقوب محمدوف سخنگوي شوراي عالي آذربايجان ادارة امور را در دست گرفت. [9]
[2] . بيات،كاوه. همان. ص 94 [3] . ائلمان محمدوف ميگويد: «روز 10 فورية 92 در ديدار با داداش رضايف طرح ريختيم كه با عمليات نظامي بايد راهي به خوجالي گشوده شود. قرار بود اين عمليات دو سه روز بعد انجام شود ولي نشد. روز 11 فوريه در باكو با حسن حسنوف نخست وزير ديدار كرده و از وي خواستم رئيسجمهور را در جريان اوضاع بد خوجالي بگذارد ولي او گفت كه اين كار از عهدهاش خارج است. به وسيلة تلفن با گرشاد ضربعليف معاون رئيسجمهور در كابينه تماس گرفته و پرسيدم كه چرا از گفتن حقيقت به رئيس جمهور ميترسيد؟ او گفت كه رئيسجمهور كارهاي مهمتري دارد. وقتي صبح روز 27 فوريه به قرارگاه نظامي آغدام وارد شدم، ديدم سربازان قرارگاه گريخته و در يكي از پايگاههاي شهر پنهان شدهاند. به وسيلة تلفن قرارگاه با رئيس جمهور، رئيس پارلمان و نخست وزير تماس گرفتم ولي موفق به گفتگو با آنان نشدم.» “Elaman mahammodov la danishig”. Garabag. Baku. 12 Februry 1992 2. Hoseinli sorkhai.”khojali fajeasinin gorunan ve gorunmaian guahkarlari birda ganla koklanan siasi oiunlar”. Azdlig. Baku. 26 Februry 1994.se4 [5] . ائلمان محمدوف در اين باره چنين ميگويد: «سربازان تحت فرمان من آخرين افرادي بودند كه از شهر خارج ميشدند. ما با جنگ و گريز تا عسكران آمديم. از آنجا به دنبال مردمي كه به طرف آغدام ميگريختند، به راه افتاديم. نيرويمان تمام ميشد. شمار كشتهشدگان بسيار بود. در تمام طول راه كشتگان بر زمين افتاده بودند. در بين آنها زن و كودك و پيران بسياري ديده ميشدند.» براي آگاهي دربارة ابعاد جنايات ارمنيان در خوجالي ن.ك: -“Elaman mahammodov la danishig”. Garabag. Baku.24 Februry 1994.se.4 -“Elaman mahammodov la danishig”. Odlar yordy. Baku. No.5,6. 20 Februry 1993 - Allahverdiov, mobarez.” Khojali unudulsa”. Garabag. Baku. 24 Februry 1994. No.4 - Hoseinli sorkhai.”khianat yokhsa khojali fajeasini kolgada goimag jahdi”. Azadlig. Baku. 25 June 1992. Se 5 -“ khojali fajesinin duniaa aks sadasi”. Garabag. Baku. 8 April 1994. No.179. se1 -“Mali baili ve gushcholar kandinin eshgalindan iki il kechdi”. Zaman. Baku. 5 March 1994 [6] . برخي منابع آذربايجاني در آمار خود بيش از 1000 كشته، 2000 زخمي و مفقود و 2000 نفر اسير ذكر كرده اند. ن.ك: - دنيامالي، ولي. آيدين بالا. ترلان قولي و حسام الدين قرامانلي و يشار قربان اوغلو و احمد بيرودي اوغلو و خوشقدم حسن. العدوان الارمني علي آذربيجان. ترجمه به عربي حكمت اكبر اوغلو. انتشارات علم . باكو. 1993 . ص 135 - نشرية سيرداش چاپ باكو در شمارة آبانماه 1371 خود نوشت: «آن شب در سرزمين قرهباغ زمين و آسمان ميگريست. آن شب يكي از بزرگترين فاجعههاي قرن بيستم رخ داده بود. آن شب نيروهاي ارمني و هنگ زرهي 366 ارتش روس، شهر مسلمان نشين خوجالي آذربايجان را با خاك يكسان كرده بودند. ساكنان شهر زير چرخ تانكها و نفربرها مانده بودند. به پيران و اطفال امان نداده، اهالي غيرنظامي را گلوله باران كرده بودند. ناخنهاي اسيران را ميكشيدند. گوشهاي مردگان را بريده، كاسة چشمانشان را ازحدقة در ميآوردند. جرم اين آدمها چه بود؟ همة آنها فقط يك جرم داشتند. آنان آذربايجاني و مسلمان بودند.» ... «در آذربايجان بسياري بر اين عقيده اندكه جنايتكاران ارمني با دلگرمي به پشتيباني بي شائبة دولتهاي روسيه، فرانسه و ايران مسلمانان بي گناه را در خوجالي سلاخي كرده اند. هيچيك از اين دولتها آنچنان كه بايد با فاجعة خوجالي در حد خود برخورد نكرده و آن را به مثابة اتفاقي كوچك ارزيابي كردند. حوادث بعدي نشان داد كه اين دولتها دامنة حمايتهاي مادي و معنوي خود از را ارمنيان بحدي رسانده اند كه جنايتكاران ارمني با فراغ بال و خيالي آسوده در قره باغ و مناطق ديگر هرچه مي خواستند كردند. » [7] . مطلبوف در پاسخ به پرسشهاي يك خبرنگار چك در مورد اين وقايع اظهار داشت: «چنانچه اهالي جان بدر بردة خوجالي اظهار داشتند تمام اين مسائل براي آن ترتيب داده شده بود كه موقعيتي ايجاد شود كه من استعفا دهم. نيرويي در كار بود كه رئيس جمهور را بياعتبار سازد.» وي همچنين در اشاره به فيلمها و عكسهاي موجود از اين وقايع اضافه كرد: «تصور نميكنم كه ارمنيها شواهد لازم جهت افشاي جناياتشان را در اختيار آذربايجانيها قرار داده باشند. ميتوان چنين فرض كرد كه افراد خاصي مايل بودهاند با تاكيد بر شخص من شواهدي را در جلسة شوراي عالي به نمايش بگذارند.» [8] . حيدرعليف (زايش 1923 نخجوان- مرگ 2003 آنكارا) از كمونيستهاي قديمي، سرتيپ اطلاعات شوروي و عضو دفترسياسي حزب كمونيست شوروي در زمان برژنف از 1982 و معاون اول نخست وزير شوروي بود و با آغاز اصلاحات گورباچف از رهبري آذربايجان بركنار شد. او در 11 اكتبر 1993 به رياست جمهوري آذربايجان برگزيده شد. عليف در 12 دسامبر 2003 درگذشت. [9] . يك هفته پيش از سقوط خوجالي هنگامي كه روزنامة ايزوستيا از آمادهباش نظامي بيسابقة تركيه گزارش داد، سليمان دميرل نخست وزير تركيه به اروپا و آمريكا هشدار داد كه حمايت از ارمنستان به يك جنگ منطقهاي منجر خواهد شد. وي اضافه كرد كه همه بايد بدانند كه اين امر باعث نگراني تركيه و همچنين ساير جمهوريهاي ترك (شوروي سابق) خواهد شد. نوشته : پرويز زارع شاهمرسي ![]() بؤلوم : |
||
باغلانتی لار
سون یازیلار
آرشیو
|
||