بلاقا گؤره



ما قصد توهين يا جسارت به محضر عالي هم وطنان ارمني ميهن دوست نداريم. ولي برخي جسارت ها و توهين هاي داشناكسيون فاشيسم بايد به اطلاع مردم رسانده شود تا خداي نكرده در آينده اتفاقاتي نظير فاجعه اورميه و خوجالي پيش نيايد.ما مطمئن هستيم ارامنه منصف وآگاه
هموطن ما از اقدامات و جنايات ضد بشري ارامنه داشناك و فاشيست هيچگاه حمايت نمي نمايند.

--------------------
سخناني از بزرگان
● هايديگر :
\" اگر زبان ملّتي از بين برود آن ملّت هم از صحنه هستي خارج شده است.\"

● ميلان كوندرا :
\" نخستين گام براي از ميان برداشتن يك ملت، پاك كردن حافظه آن است. بايد كتابهايش را، فرهنگش را، زبانش را از ميان برد. بايد كسي را واداشت كه كتابهاي تازه اي بنويسد ، فرهنگ جديدي را جعل كند و بسازد، تاريخ و زبان جديدي را اختراع كند ، كوتاه زماني بعد ملت آنچه هست و آنچه بوده را فراموش مي كند. دنياي اطراف همه چيز را با سرعت بيشتري فراموش مي كند.\"

● ماهاتما گاندي :
\" كسي كه زبان و ادبياتش را نخوانده باشد، تاريخش را نخواهد دانست و آن كس كه تاريخش را نداند آينده اي ندارد.\"

● پروفسور حسابي :
\" نه سبزم نه قرمز ، زبان مادري ام را ياد بگيرم، برايم كافيست.\"

● مثل فرانسوي :
\" كسي كه زبان مادريش را نميداند (ياد نگرفته) وحشي است.\"

● فرانتس فانون :
\" استعمار براي تسلط بر اقوام تحت ستم خود قلبهاي آنان را تحريف و آنان را نابود ميكند.\"

● ابن خلدون :
\"وقتي ملت بزرگي اسير ملتي كوچكتر از خود ميشود، خود را فراموش ميكند.\"

بؤلوم لر
     

ایران تورک : فرهنگ و تاریخ تورکان جهان

سایغاج
rss feed
تهران هاراي: نسلكشي و جنايت توسط ارامنه يا تركان،كدام يك؟
بررسي نسلكشي و جنايت - ارامنه يا تركان ؟
آنا یارپاق       ایلگی      
شنبه 11 شهریور 1391 :: نويسنده : تهران هاراي
تعداد بازدیداین مطلب: 0

ماهيت "نسل كشي" قلابي ارمني؟


مانيفست كاچازنوني

دولت ارمنستان و دياسپوراي ارمني، دولت عثماني، رهبران حزب اتحاد و ترقي و حكومت مصطفي كمال آتاتورك را متهم به نسل كشي ارمني ها در بين سالهاي 1923- 1915 مي كنند، در  صورتي كه اين دوران، سالهاي جنگ رهائي بخش ملي تركيه و دوراني است كه حزب داشناكسيون (فدراسيون انقلابي ارمني) ابتدا به عنوان آلت دست دولت روسيه تزاري و سپس آلت دست دول غربي ـ انگليس، فرانسه و امريكا ـ و تحت امر و هدايت آنها بر عليه تركيه مي جنگيدند. اين واقعيت تاريخي در هزاران سند حزب داشناكسيون و دولت ارمنستان كه در آرشيو دولت ارمنستان و روسيه وجود دارد انعكاس خود را به شكل روشن و صريح يافته است.  يكي از مهم ترين اسناد در اين رابطه كتاب كاچازنوني به نام: "حزب داشناكسيون ديگر قادر به كاري نيست" است.

"هووانس كاچازنوني" اولين نخست وزير جمهوري مستقل ارمنستان ( از جولاي 1918 تا اگوست 1919 ) و از بنيانگذاران و رهبران اصلي، و مهم ترين شخصيت حزب داشناكسيون ارمني است.*

كاچازنوني در گزارشي كه به كنگره حزب داشناكسيون (در آوريل 1923 در بخارست پايتخت روماني) ارائه داده است حقايقي را در رابطه با حزب داشناكسيون كه خود ستون اصلي آن حزب محسوب مي شده به زبان آورده است كه پرده از رياكاري و تبليغات دروغين دولت ارمنستان، دياسپوراي ارمني و دولت هاي غربي حامي آن بر مي دارد.

كاچازنوني در يادداشتي كه در مقدمه چاپ آن گزارش كه آن را به صورت كتاب منتشر كرده است مي نويسد: "مسائلي كه در اين جا به آن اشاره كرده ام فقط براي رفقاي حزبي نيست، بلكه از آنجائي كه  عميقا اعتقاد دارم اين مسائلي است كه هر ارمني بايد به طور جدي درباره اش بيانديشد، خواستم تا اين گزارش چاپ و در دسترس همه قرار گيرد".

كتاب كاچازنوني دوران بين جنگ جهاني اول تا معاهده لوزان را در بر مي گيرد. (1923- 1914)  كاچازنوني در اين گزارش به يك جمع بندي همه جانبه از كار و فعاليت حزب داشناكسيون در قفقاز، عثماني و دياسپوراي ارمني در اروپا و آمريكا دست مي زند و نهايتا به اين نتيجه مي رسد كه حزب داشناكسيون ديگر قادر به كاري نيست و بايد خود را منحل كند. جمع بندي كاچازنوني در حقيقت امر يك انتقاد از خود متهورانه، جدي و صادقانه محسوب مي شود.  استدلالات و استنتاجات او پايه هاي ادعاها و تبليغات فريبكارانه داشناكسيون را كه امروز نيز با حرارت آن را براي جلب نظر دول اروپائي و آمريكا  دنبال مي كند فرو مي ريزد.

از مهم ترين مسائلي كه كاچازنوني در استنتاجات خود روي آن تاكيد خاص كرده است از جمله مي توان به سه مسئله اشاره كرد:

- حزب داشناكسيون و ارمني هاي دنباله روي آن بدون قيد و شرط به روسيه وابسته بوده و آلت دست روسيه تزاري بودند.  با سرنگوني حكومت روسيه تزاري حزب داشناكسيون به خدمت امپرياليست هاي غربي يعني انگليس، فرانسه و آمريكا درآمدند و به اميد رسيدن به اهداف  و آرزوهاي خود در راستاي منافع و طرح هاي اين دولت ها با تركيه جنگيدند.

- حزب داشناكسيون و ارمني هاي دنباله روي آن به توهمات و خيالات بلندپروازانه "ارمنستان بزرگ" (از درياي سياه تا درياي مديترانه) دچار شده بودند، كه در واقع يك طرح امپرياليستي بود.  آنها در راه  تحقق توهمات خود با هر دولتي كه مخالف تركيه بود متحد شدند و برعليه تركيه جنگيدند.

- ترك ها با غريزه دفاع از خود حركت كردند. "قانون تهجير" ترك ها با در نظر گرفتن هدف آن، قانوني مناسب و مطابق هدف بود.  ارمني ها در رابطه با ترك ها نتوانستند توازن قوائي كه به نفع ترك ها بود به حساب آورند.  آنها در واقع از قدرت واقعي ترك ها بي خبر بودند و فكر مي كردند كه شكست عثماني در جنگ به معناي پايان كار ترك هاست و آنها ديگر قادر به دفاع از خود نيستند. كاچازنوني دوران 1923- 1914 و رابطه ترك ها و ارمني ها را در ماهيت خود به عنوان وضعيت جنگي در نظر مي گيرد.  به نظر او اين جنگ بين تركيه و كشورهاي بزرگ امپرياليستي براي تقسيم تركيه بود.  او در اين رابطه داشناكسيون و دنباله روان آن را يك طرف جنگ و ترك ها را طرف ديگر جنگ ارزيابي  مي كند، و بالاخره  در تمام گزارش خود سخني از نسل كشي ارمني به زبان نمي آورد!

كاچازنوني در ارزيابي خود از روابط ترك و ارمني كه فوقا اشاره شد تنها نيست.  بسياري از دولت مردان، مورخان و روشنفكران ارمني همان ارزيابي ها را در رابطه با دوران ذكر شده دارند، بويژه بعد از سالهاي 1921 يك دوران انتقاد از خود وسيع در رابطه با مسائل فوق در ميان روشنفكران ارمني به وجود مي آيد. برپائي حكومت بلشويك ها در ارمنستان، موضع گيري عليه توسعه طلبي دول غرب توسط ارمني ها خواه ناخواه  آنها را با حقايق آشنا كرده و آنها را به مواضع اتحاد لنين ـ آتاتورك مي كشاند.

اسناد سالهاي بعد از 1921 ارمني (داشناكسيون) نظرات كاچازنوني را تائيد مي كنند و دروغ نسل كشي ارمني را مانند او با روشني بيان مي كنند. منابع داشناكسيون تائيد مي كنند كه چگونه روسيه تزاري و دول توسعه طلب غرب آنها را بر عليه تركيه مورد استفاده قرار دادند.  اين منابع جنايات ارمني ها را در مناطق اشغالي، حقانيت جنگ ارتش تركيه بر عليه آنها را با اسناد بي شمار افشاء مي كنند.

 

1- وابستگي بي قيد و شرط به روسيه تزاري

كاچازنوني در كتاب خود مي نويسد: "زمستان 1914 و ماههاي اول سال 1915 سالهاي هيجان و اميد براي ارمني هاي روسيه و حزب داشناكسيون بود. ما بدون قيد و شرط به روس ها وابسته بوديم و بدون هيچ دليلي به حال و هواي پيروزي دچار شده بوديم.  در مقابل صداقت مان نسبت به روسيه، در مقابل تلاش ها و كمك هايمان به روسيه مطمئن بوديم كه حكومت تزاري روسيه استقلال ارمنستان را به ما ارمغان خواهد داد. ما عقل مان را به ديگران سپرده بوديم، به حرف هاي پوچ افراد بي مسئوليت اهميت زيادي داده و تحت تاثير هيپنوتيزم خودمان قادر به درك حقايق نشده و دچار خيال پردازي شديم". (1)

" بسياري زمان ها از سر سادگي فكر مي كرديم كه جنگ (جنگ جهاني اول) به خاطر ارمني ها درگرفته است. وقتي روس ها حمله مي كردند فكر مي كرديم كه آنها براي رهائي ارمني ها آمده اند، و وقتي عقب نشيني مي كردند فكر مي كرديم كه آنها براي كشتار ما توسط ترك ها با آنها تباني كرده اند.  در هر دو حالت ما نتايج، هدف و نيات را قاطي مي كرديم.  از سرنوشت نحس شكايت كردن و دلايل فلاكت مان را در خارج از خودمان جستجو كردن يك وضعيت دردناكي است.  اين يك ويژگي از روان شناسي ملي مان است و حزب داشناكسيون نيز نتوانست از آن رهائي يابد". (2)

 

نظر كاچازنوني را دولت مردان و مورخين معروف ارمني نيز تائيد مي كنند.  براي مثال مي توان به منابع و اسناد ارمني زير اشاره كرد:  *

اعلاميه اي كه دفتر ملي ارامنه (كه تحت كنترل حزب داشناكسيون بود)  در آغاز جنگ جهاني اول به نيكلاي دوم تزار روس فرستاده  است نشان مي دهد كه اين حزب و دنباله روان آن تا چه حدي به روسيه تزاري و سياست توسعه طلبانه آن اميد بسته بودند.

"زماني كه ارتش هاي پر افتخار روس در سرزمين هاي تحت حكمراني خود، در تپه هاي پربرف ارمنستان و دره هاي عميق آلاشكرت با تركيه، كه به سبب احساس احتياج به آلمان جسارت دست بلند كردن عليه روسيه را پيدا كرده بودند، مي جنگيدند، ارمني ها نصيحت هاي پدران خود را دنبال كرده و براي فدا كردن زندگي و هستي خود به خاطر تاج و تخت پرافتخار روسيه بزرگوار برخاستند. مژده جنگ با تركيه تمام خلق ارمني را به وجد آورده است. از تمام كشورها ارمني ها براي خدمت در ارتش روسيه و براي پيروزي ارتش هاي روسيه با خون خود حاضر به خدمت اند و در اين راه بي قراري مي كنند.  براي پيروزي بر دشمن دعا گوي خداي بزرگ هستيم.  سرباز روسيه پرافتخار بودن و بجا آوردن رسالت تاريخي روسيه در شرق وظيفه ميهني مان است.  قلب هاي مان با اين آرزو مي تپد.  پرچم روسيه در استامبول و تنگه هاي چاناق قالا  در اهتزاز خواهد بود، اراده شما، امپراتور بزرگوار براي خلق هاي تحت اسارت تركيه آزادي خواهد آورد". (3)

 

ارگان ديگر داشناكسيون "آيرنيك" در 22 سپتامبر 1915 درباره آمدن والي جديد قفقاز روسيه تزاري به تفليس مي نويسد: "ديروز نماينده جديد تزار در قفقاز اعليحضرت پرنس نيكولا نيكولايوويچ به تفليس تشريف آوردند، با عزم و اراده قطعي پرنس بزرگوار، ما عميقا اعتقاد داريم كه ايشان به موجوديت حكومت ترك تا ابد خاتمه خواهند داد.  با اين ايمان، به ششمين فرمانده ارتش روسيه در قفقاز سلام كرده و خوش آمد مي گوئيم". (4)

 

" همچنانكه مي دانيد حكومت روسيه در همان آغاز جنگ براي تسليح ارمني هاي تركيه و براي آماده كردن آنها به هنگام جنگ كه بتوانند در درون كشور {تركيه} دست به قيام بزنند 242.900 هزار روبل به عنوان مخارج تداركات پرداخت كرد.  داوطلبان مسلح مان خطوط دفاعي ارتش تركيه را شكافته و با پيوستن به شورشيان و ايجاد هرج و مرج در جبهه و پشت جبهه (تركيه) ورود ارتش هاي روسيه را تسهيل و ارمنستان تركيه را تصرف خواهند كرد". (5)

 

كشيش هاي ارمني كمتر از رهبران داشناكسيون اشتياق گلباران كردن مقدم ارتش هاي روسيه تزاري در استامبول را نداشتند.  چنانكه قبل از آغاز جنگ جهاني اول، پاتريك ارمني استامبول "زاون" در مصاحبه با روزنامه ارمني Msak كه ارگان ليبرال هاي ملي گراي ارمني بود ميگويد: "سرنوشت ارمني ها با وحدت تحت حكمراني روسيه كه به لحاظ تاريخي وابسته به آنها هستند مي تواند تحقق يابد.  روس ها هرچقدر زودتر به اينجا برسند همانقدر براي ما بهتر خواهد بود". (6)

رهبر كشيش هاي ارمني "و. جورج" به دنبال اشغال شهر وان توسط روسيه ( 23 مه 1915 ) به والي قفقاز "ورونتسو داشكوو" و به فرمانده ارتش چهارم قفقاز "پ.ج. اگانوويسكي" تلگرام  تبريك فرستاده و مي گويد:"براي پيروزي جديد ارتش هاي روسيه دعا گو هستيم". (7) *

 

خود كاچازنوني نخست وزير ارمنستان در 7 فوريه 1919 در ديداري با فرمانده نيروهاي اشغالگر انگليس ژنرال "ف. ووكر"   F.Wockerمي گويد، وضعيت ارمني ها به طور قطع با آمدن  متفقين به قفقاز بهتر خواهد شد". (8)

ارمني ها در شهر آدانا تحت فرماندهي نيروهاي اشغالگر فرانسه ژنرال "ديفه" Diffe  مسلح شده و واحد هاي انتقام تشكيل داده و با اونيفورم فرانسوي برعليه ترك ها جنگيدند. (9)

 

2-   طرح توسعه طلبانه "ارمنستان بزرگ"

كاچازنوني مي نويسد: "در دوران استقلال (جمهوري ارمنستان) در دنياي خارج (لهستان، اروپا و آمريكا) ماهيت تلاش هاي ديپلماتيك ما چه بود و چه نتايجي به بار آورد؟

در بهار 1919 هيئت نمايندگي جمهوريت (جمهوري ارمنستان) و هيئت نمايندگي ملي(ارمني هاي تركيه) تواما خواست هاي رسمي ما را در كنفرانس صلح (كنفرانس صلح پاريس) به نظر دولت هاي متفق رساندند. طبق اين درخواست رسمي، مناطق ذيل مي بايستي ضميمه دولت ارمنستان بشوند:

جمهوري جنوبي قفقاز (ارمنستان) با مرزهاي گسترش يافته آن.  بخش هاي شمالي آرداهان و ايالت قارص در تركيه.  بخش جنوبي تفليس (گرجستان).  بخش جنوب غربي ايالت يلي زاوت پل.  هفت ايالت تركيه شامل:  وان، بيتليس، دياربكر (به استثناي بخش جنوبي آن)، سيواس (به استثناي بخش غربي آن) ارزروم، طرابوزان، هارپوت. در منطقه كيليكيا (تركيه) شهرستان هاي ماراش، سيس، جبل بركت، اسكندرون و آدانا.

از درياي سياه تا درياي سفيد (مديترانه)، از كوه هاي قره باغ تا كويرهاي عربستان يك ارمنستان بزرگ طراحي شده و مطالبه مي شد.  اين طلب امپرياليستي چگونه مي توانست تحقق يابد؟  نه حكومت ارمنستان و نه حزب حاكم داشناكسيون چنين پروژه احمقانه اي داشتند.  بالعكس هيئت نمايندگي ما با وظيفه اي كه از ايروان به عهده آنها گذاشته شده بود تماما يك درخواست متواضعانه اي داشته و آن را طلب كرده بودند.

چه شد كه اين هيئت نمايندگي پروژه از دريا به دريا را به ميان آورد؟  اين چيز عجيب و غير قابل باوري بود.  اين طلب را ارمني هاي پاريس به ميان كشيدند و هيئت نمايندگي ما هم به اين تمايل كلني ها (ارمني هاي خارج) تسليم شدند، اين تمايل كلني ها براي ما چيز روشني بود.  آنها به هيئت نمايندگي ما گفتند اگر در كنفرانس اين مطالبات را مطرح نكنند، ارمني هاي تركيه مسئله خود را از "جمهوري آرارات" (دولت ارمنستان) جدا كرده و مستقلا به دولت هاي بزرگ مراجعه خواهند كرد.  و نيز آمريكا قيمومت ارمنستان كوچك را به عهده نخواهد گرفت، ولي ارمنستان از دريا به دريا ـ ارمنستان بزرگ ـ را حاضرند تحت قيمومت خود بگيرند. از لحاظ اينكه امر ما مورد حمايت و دفاع دولت هاي بزرگ قرار گيرد و طرح مطالبات متضاد با هم توسط  دو ارگان متفاوت مي توانست براي ما امر خطرناكي باشد و نيز از آنجائي كه قيمومت آمريكا را نيز طلب مي كرديم هيئت نمايندگي ما علي رغم دستور العمل داده شده به آنها درخواست را قبول و پاي آن امضاء گذاشتند".

كاچازنوني ادامه مي دهد: "من هيئت نمايندگي مان را سرزنش نمي كنم و حتي نمي خواهم بگويم كه اگر مطالبات مان متعادل مي شد نتايج متفاوتي مي توانستيم بگيريم، ولي ما در مسائل مهم و اساسي نتوانستيم اراده مستقل خود را در ميان بگذاريم، فعاليت هايمان را طبق درك و ارزيابي مستقل خودمان پيش ببريم، نتوانستيم با روش خودمان حركت كنيم و به ديگران اجازه داديم كه ما را دنبال خود بكشند. مطالبات ما بويژه مغزهاي ناپخته كلني ها را به هيجان آورد، چنانكه گوئي براي صاحب دولت شدن كافي است تا مرزهاي آن دولت را روي كاغذ ترسيم كرد.

مطالبات اغراق آميز و بي هدف به طور طبيعي جاي خود را به يأس و نااميدي سپرد.  حتي مرزهاي ارمنستان كه توسط ويلسون طراحي شده بود ما را قانع نكرد. ما انتظار داشتيم كه رئيس جمهور ويلسون معاهده سور   Sevres را تمام و كمال عملي كند تا ما بتوانيم صاحب سرزمين هاي بيشتري شويم.

در مقابل، ترك ها نه راه حل ويلسون، نه شكايات ما را و نه معاهده سور را به رسميت مي شناختند.  آنها به شكل سنگيني مسلح شده و مواضع خود را مستحكم مي كردند و به نظر  مي رسيد كه متفقين تمايل چنداني ندارند كه ترك ها را با زور اسلحه به تسليم وادارند". (10) *

 

3 - دفاع مشروع: ترك ها در مقابل تجزيه و مستعمره شدن كشورشان تا آخر جنگيدند

"ترك ها مي دانستند چه مي كنند و امروز دليلي كه سبب احساس پشيماني آنها شود وجود ندارد.  همچنانكه بعدا نيز روشن شد،  براي حل بنيادين مسئله ارمني در تركيه اين شيوه (اخراج دسته جمعي ارامنه از مناطق شمال شرق تركيه به مناطق جنوب تركيه در تابستان و پائيز 1915) قطعي ترين و مناسب ترين شيوه بود.  اگر دشمني ما عليه ترك ها به ترازوي قضاوت گذاشته نشود كسي نيز نمي تواند مدعي شود كه فشارهاي مورد بحث نيز به همان كيفيت مي شد".  (11)

"جنگ با ما اجتناب ناپذير بود.... ما هرآنچه كه ضرورت داشت تا از جنگ اجتناب كنيم بجا نياورديم. ما مي بايستي با ترك ها با زبان صلح سخن مي گفتيم... ما از قدرت واقعي ترك ها اطلاعي نداشتيم در مقابل به قدرت خود اطمينان كامل داشتيم. اين اشتباه اساسي ما بود. ما از جنگ باكي نداشتيم، زيرا فكر مي كرديم مي توانيم پيروز شويم.... ارتش ما خوب تجهيز و تسليح شده بود، ولي نجنگيد.  نيروهاي ما مدام عقب نشيني كرده و از مواضع خود فرار كردند، آنها سلاح هاي خود را به زمين انداخته و در دهات پراكنده شدند...علي رغم اين واقعيات كه ارمني ها امكانات بيشتر و پشتيباني بهتري داشتند (پشتيباني دول غرب) ولي ارتش هاي ما شكست خوردند.  ترك هائي كه پيشروي مي كردند فقط عليه سربازان ما جنگيدند، آنها جنگ را به ميان غير نظاميان نكشاندند. سربازان ترك ديسيپلين خوبي داشتند، بنابراين قتل عامي صورت نگرفت". (12)

گزارش كاچازنوني بزرگترين سند رد دروغ نسل كشي ارمني است.  او نخست وزير ارمنستان و رهبر اردوي دشمن ترك هاست.  ارمني ها و حاميان غربي آنان كه ادعا مي كنند كه در معرض نسل كشي ترك ها قرار گرفته اند، نخست وزيرشان حوادث سالهاي 1923-1915 را در چارچوب جنگ دو طرف ارزيابي مي كند و با جسارت و صراحت اعتراف مي كند كه ارمني ها آلت دست امپرياليست هاي غربي شده و عليه كشور خود جنگيدند. كاچازنوني مانند ديگر محققان، دولت مردان و نويسندگان ارمني با صراحت اعتراف مي كند كه دول انگليس، فرانسه، آمريكا از آنها در جهت سياست هاي توسعه طلبانه خود استفاده كرده و نهايتا وقتي آنها را تنها گذاشتند، براي آنها ديگر چاره اي نمانده بود كه خود را سرزنش كرده و بگويند كه همه به آنها خيانت كردند. 

 گزارش كاچازنوني به عنوان يك سند مهم نه در آرشيو ترك ها  بلكه در آرشيو دولت ارمنستان و روسيه است. اگر دولت هاي غربي حامي ارمنستان و دياسپوراي ارمني  در ارزيابي خود  از نسل كشي ارمني به نخست وزير ارمني اعتماد نكنند به كي و به كدام سند اعتماد خواهند كرد؟  اگر آرشيو خود ارمني ها نيز آنها را قانع نكند، كدام آرشيو و سند آنها را قانع خواهد كرد؟

گزارش كاچازنوني به دروغ بزرگ نسل كشي ارمني كه امروز در خدمت گلوباليزاسيون و در خدمت پروژه امپرياليستي خاورميانه بزرگ كه قصد تغيير مرزهاي سياسي 26 كشور خاورميانه  را دارد، خط بطلان مي كشد.

گزارش كاچازنوني نه تنها از اين لحاظ كه يك حقيقت تاريخي را بيان مي كند، بلكه بيشتر از اين لحاظ كه در شرايط امروز جهان حاوي درسهاي گرانبهائي است ارزش فوق العاده اي دارد.  بردن مسئله نسل كشي ارمني از اين پارلمان اروپا به آن پارلمان، طرح آن در كنگره آمريكا، راه پيمائي ارامنه تهران در 24 آوريل با شركت سفراي فرانسه و يونان در صف اول راهپيمائي و شركت چند "نماينده" خودفروخته مجلس در راهپيمائي و سردادن شعارهاي مرگ بر تركيه، مرگ بر آذربايجان، همه و همه سناريوهائي هستند در خدمت سياست توسعه طلبي دولت ارمنستان، و نهايتا در خدمت تغيير نقشه  سياسي خاورميانه و طرح خاورميانه بزرگ.

 

22 آوريل 2008 -  تورنتو

 

توضيحات:

*درباره كتاب، هووانس كاچازنوني،  Hovhannes Katchaznouni

گزارش كاچازنوني در سال 1923 به شكل كتاب به زبان ارمني منتشر شد و عنوان كتاب را خود كاچازنوني انتخاب كرده است، به اين معني كه داشناكسيون بايد خود را منحل كند.  اين كتاب در سال 1927 به زبان روسي ترجمه و در تفليس چاپ شد.  در چاپ ارمني آن جواب كاچازنوني به نامه يكي از دوستانش كه به كتاب انتقاداتي داشته  است نيز چاپ شده است.  ترجمه و چاپ اين گزارش به زبان انگليسي در سال 1955 توسط  Armenian Information Centre  در نيويورك انجام شد. كتاب كاچازنوني  در ارمنستان ممنوع است و نسخه هاي كتاب و ترجمه هاي  آن به زبان هاي ديگر از كتابخانه هاي اروپا توسط داشناك ها جمع آوري شده اند، نام كتاب در كاتالوگ ها موجود ولي در قفسه كتاب ها از كتاب خبري نيست!

كتاب كاچازنوني:  Dashnagtzoutiun has nothing to do any more  توسط محقق جوان ترك "محمد پرينچك" به هنگام مطالعه درباره مسئله ارمني در كتابخانه لنينگراد پيدا و توسط مترجم ترك "عارف آجال اوغلو" به تركي ترجمه شده است. (انتشارات كايناك- استامبول).  چاپ اول اين كتاب در سال 2005 و چاپ پانزدهم آن در سال 2006 انجام شده است. ترجمه انگليسي آن توسط خانم "لاله آكالين" از روي متن تركي انجام شده است. چاپ هاي انگليسي، فرانسه و آلماني آن انتشار يافته و ترجمه هاي اسپانيائي، عربي و چيني آن نيز منتشر خواهد شد.

 

*  اشغال ايالت "وان" توسط ارتش روسيه و داوطلبان مسلح ارمني در 23 مه 1915 قتل عام بيش از 80 هزار نفر از بوميان مسلمان ترك و كرد را به دنبال داشت.  اين قتل عام سبب عكس العمل تركها و كردها در تابستان و پائيز همان سال شد.

*  آنكارا بعد از اينكه در جبهه هاي نبرد در ميان خون و آتش موجوديت خود را به اثبات مي رساند در موضع متفقين شكافها آشكار مي شوند. سياست عاقلانه مصطفي كمال در نزديكي به شوروي و شكست "ونزولوس" در انتخابات يونان زمينه را براي تقويت موضع تركيه در مذاكرات فراهم مي سازد.  از همان ابتدا نيز فرانسه با وجود موافقت با اصل قرارداد سور با چگونگي اعمال آن مخالف بود، چنانكه "مارشال فوش" نماينده فرانسه در كنفرانس پاريس معتقد بود كه متفقين براي شكست  ارتش هاي مصطفي كمال، علاوه بر نيروهاي موجودشان در تركيه به 26 لشگر اضافي احتياج دارند، در حاليكه انگليس معتقد بود كه همان 14 لشگر موجود يونان كافي است.

 

* در اينجا بجا خواهد بود بعضي از مواد قرارداد سور با قرارداد لوزان  مقايسه شود تا به اهميت تاريخي "جنگ رهائي بخش ملي" تركيه  و تاثير تعيين كننده آن در رد و بي اعتباري قرارداد سور كه ارمني ها ادعاهاي  نامشروع خود را بر اساس آن قرارداد طرح كرده و مي كنند درك كرد.

 

قرارداد سور: Sevres  ( 10 اوگوست 1920)

-  ارتش عثماني را منحل و يك نيروي ژاندارمري 50 هزار نفري را جايگزين آن مي كرد.

-  امتيازات و حقوق كاپيتولاسيون تحميل شده به دولت عثماني سنگين تر و غير قابل تحمل تر مي شد.

-  دولت عثماني طبق اين قرارداد نمي توانست تصميمات اقتصادي بگيرد.

-  دولت عثماني قبول مي كرد كه هرگونه امتيازي كه در آينده ممكن بود متفقين بخواهند (از خطوط تلگراف گرفته تا حفاري هاي باستان شناسي) از قبل مورد قبول قرار گرفته بود.

-  دولت عثماني نمي توانست هيچ قانون و يا لايحه و فرماني را صادر و يا تصويب كند كه مخالف نظر متفقين باشد.

- حمايت از حقوق اقليت ها (يوناني هاي تركيه، ارمني ها، آسوري ها، ارتودوكس هاي طرابوزان، كردها ...) كه در ماده 4 تنظيم شده بود (مواد 151 – 140).  دولت عثماني از كليه حقوق حاكميت و اقتدار سياسي خود در مورد آنها دست مي كشيد.

- علاوه براين متفقين نه تنها در قرارداد سور بلكه در هر  پيشنهاد آتش بس و يا صلح و متاركه اي كه خود به دنبال شكست شان در جبهه جنگ مي دادند، تاسيس دولت ارمنستان، حقوق اقليت ها و غير نظامي شدن تنگه ها را ( بخوانيد تحت كنترل گرفتن تنگه ها  به وسيله انگليس) را پيش مي كشيدند!

 

قرارداد لوزان:  Lausanne  ( 24 جولاي 1923 )

-  عبور آزاد كشتي ها از تنگه ها مورد قبول واقع مي شود و نيروي دريائي انگليس بلافاصله آبهاي تركيه را ترك مي كنند و تركيه دوباره حق حاكميت خود بر تنگه ها را برقرار مي كند.

-  كليه امتيازات و حقوق كاپيتولاسيون تحميلي لغو مي شوند.

-  غرامت جنگي كه تركيه از يونان ـ بعد از درهم شكستن و تسليم ارتش اشغالگر يونان ـ مي خواهد، از آنجائي كه يونان قادر به پرداخت غرامت جنگي نبود، منطقه "قره آغاج" به عنوان غرامت جنگي به تركيه داده مي شود.

-  تمامي تراكياي غرب (بخش اروپائي تركيه) تا رودخانه "مريچ" به تركيه پس داده مي شود.

-  منطقه "اسكندرون" و "هاتاي" در مذاكرات بعدي بين تركيه و فرانسه به تركيه واگذار مي شود.

-  درباره اقليت ها تركيه قبول مي كند كه در چارچوب قرارداد هاي بين المللي با آنها رفتار كند.

-  مسئله "موصل" قرار مي شود در ظرف 9 ماه  طي مذاكره بين تركيه و انگليس حل شود، كه بعدها با  شروط خاصي به عراق تحت قيمومت انگليس الحاق مي شود.

قرارداد سور، قرارداد فاتحين جنگ جهاني اول و امپراتوري شكست خورده عثماني بود. قرارداد سور، قراردادي نامشروع و امپرياليستي بود كه به زور سرنيزه به سلطان عثماني كه به خاطر نجات تاج و تخت خود حاضر به تن دادن به هر خواري و خيانت بود، تحميل شده بود. لذا قرارداد سور از آنجائي كه نامشروع و تحميلي بود نمي توانست و نمي تواند پايه اي مشروع براي هيچ طلب و ادعائي قرارگيرد. (امروز حزب پ.ك.ك در تركيه نيز در ادعاهاي خود به قرارداد امپرياليستي سور استناد مي كند!!).

در مقابل، قرارداد لوزان قراردادي بود كه در نتيجه مقاومت دليرانه و تاريخي مردم تركيه در جلوگيري از تجزيه و تبديل شدن ميهن شان به مستعمره كامل به دست آمده بود.  قرارداد لوزان قرارداد يك كشور مغرور و پيروزمند در جبهه هاي دفاع از ميهن كه خود را از بار تحميلات امپرياليستي گذشته  آزاد كرده و به سرنوشت و آينده  خود حاكم گشته بود، بود.

 

بلائي كه متفقين بر سر دولت عثماني مي آوردند شامل ايران نيز مي شد. با وجود اينكه ايران در جنگ جهاني اول "بيطرف" مانده بود، طبق قرارداد اگوست 1907 به دو منطقه نفوذ روس و انگليس تقسيم شده بود، و تقسيم عملي آن طبق قرارداد سري "پوتسدام" (1915) صورت مي گرفت.  (دولت آلمان نيز با تمام ادعاهاي ايران دوستي خود با تقسيم عملي ايران موافقت كرده بود).  اين قرارداد با انقلاب اكتبر روسيه و كنار كشيدن روسيه از رقابت، به شكل قرارداد اگوست 1919 كه بين انگليس و ايران كه در دومين دوره حكومت وثوق الدوله (برادر قوام السلطنه كه هر دو مبالغ بزرگي براي امضاي آن از انگليس رشوه گرفته بودند)  بسته شد به مسئله بود و نبود ايران تبديل شد. براي صورت قانوني دادن به قرارداد حتي احمد شاه قاجار را به سفر اروپا بردند تا شايد موافقت ضمني او را جلب كنند، ولي مخالفت احمد شاه، رقابت ميان دول فاتح و پشتكار آزاديخواهان و بويژه قيام شيخ محمد خياباني عليه آن، قرارداد را  از اساس بي اعتبار كرد.

 

 

* منابعي كه با حروف لاتين ذكر شده اند همراه نقل قول هاي آن، از مقدمه كتاب كاچازنوني كه به وسيله "محمد پرينجك" نوشته شده است نقل شده اند.  توضيحات فارسي از نويسنده مقاله است.

 

1ـ كاچازنوني:  "داشناكسيون ديگر قادر به كاري نيست" ص. 36-33

2ـ همان كتاب:  ص. 37

3-Msak No 271.  Cited by Marents,”Listo Arsyaskogo Smenohstva” Bolsevik Zakavakazya p.89  

4-Ayrenik, No.2,Sep.24 1915 cited in A.A. Lalaian “Kontrrevolutsionniy Dahnagsuyun 1914- 1918  ,1936.p.91

5-B.A.Borian, Armenia, Mejdunarodnaya Diplomatia. 1929, p.360

6-Polojenie Zapadnih Armyan, Armyanski Vapros. K.N.Karamian, 1972,p.87

7-Ararat, No.5,1915, p.415 vd cited in, Kavkazski Front 1914-1917 A.O.Arutiunian  

8-Krah Imperalisticeskoy Interventssiv Zakavkazye cited in: D.Yenukidze, Tiblisi 1954.p.166

9-Cited in N.Z.Efendiyeva: Barba Turetskoso Naroda Portiv Okkuparto Na Yege Anatolii (1914-1921)

10-كاچازنوني، همان كتاب ص. 76- 76

11ـ همان كناب: ص.76

12ـ همان كتاب: ص.69


گؤنده ر 100 درجه کلوب دات کام گؤنده ر
بؤلوم :
یارپاق لار :
 
   
 
Powerd By : ARZUBLOG.COM Theme Designer : MyTheme.ir